تیکه ی عوضی..
اروم هلش دادم رو تخت ونشستم رو پاهاش..چشمامو خمار کردم و نگاش کردم..فقط تا حدی رفتار می کردم که باورش بشه دارم لذت می برم..
دستاشو کشید به بازوم..هنوز مانتوم تنم بود..یه گلدون کریستال بالای سرش بود..همینه..با همین کارش ساخته ست..
خودمو کشیدم بالا و رو صورتش خم شدم..دستامو بردم بالا وگلدونو گرفتم تو دستام وهمین که بردم بالا و خواستم صورتمو بکشم عقب دستمو تو هوا گرفت..